دردِ دِل بــــــــا کاغـــــــــذ

....بایـــد برای ســـوخـــتنم چـــاره ای کنم

دردِ دِل بــــــــا کاغـــــــــذ

....بایـــد برای ســـوخـــتنم چـــاره ای کنم

وجه الله..


دو دوست با هم تصمیم گرفتند که برسند به خدا.. یکی رفت مکه یکی رفت فکه..

حاجی وقتی از مکه برگشت روی دیوار عکس دوستشو دید..

بالای عکس نوشته بود شهید نظر می کند به وجه الله..

شب قدر

خدایا...

خودت گفتی قدر برایت از هزارشب برتراست...

در شب هایی دست گدایی به سویت دراز کرده ام  که نیکوترین شب هاست برای تو..

مگر می شود دستم را رد کنی؟!..نه...آخر تو خدایی و خدایی میکنی...رحمانی و رحیم..

قول می دهم قدرت را "قدر" بدانم...

پس تو هم به عهد خود وفا کن...

دستم را بگیر...

مرا با خود ببر...

آنجا که دلم از این تب و تاب های همیشگی رها شود..

------

اللهم الرزقنا توفیق شهادت فی سبیلک..