دردِ دِل بــــــــا کاغـــــــــذ

....بایـــد برای ســـوخـــتنم چـــاره ای کنم

دردِ دِل بــــــــا کاغـــــــــذ

....بایـــد برای ســـوخـــتنم چـــاره ای کنم

دل تنگ مرا مونس جان باش...


و من عاشق تر ازتوسراغ ندارم...

مشهورخوبان عالمی...

گمنام منم که در میان هیاهوی زمینیان گم شده ام نه تو!

تویی که تنها اسم گمنام را باخود داری                               

ولی من تمام نشانه های گم شدن را یدک می کشم...

چه سری مگویی بین تو وخدایت بود که هیچ نشانی برای

اهل زمین بجا نگذاشتی...

ای مشهورآسمانیان ...

نگاه مهربانت را روانه ی روح خسته ام کن که سخت محتاجم...

نظرات 8 + ارسال نظر
محمد شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 01:15 ب.ظ

تاحالا شده دلت از خدا بگیره ؟ خیلی دلم ازش گرفته.اگه یه مطلب خوب واسه حالو هوای من داری ممنون میشم

سلام
جایی یه حدیث خوندم که خدا هرکسی رو دوست داره تودلش یه حزنی قرار میده...
اول باید اینو قبول داشته باشیم که خدا بیشتر از ما می فهمه!..
خدا توی همین دل شکسته ی توست...
مواظب باشیم قهرمون باخدا زیاد طول نکشه..!
امیدوارم دلگرفتگی ها رفع شه..

[ بدون نام ] شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 01:17 ب.ظ

تاحالا شده دلت از خدا بگیره ؟ خیلی دلم ازش گرفته.اگه یه مطلب خوب واسه حالو هوای من داری ممنون میشم

علمدار دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 07:45 ب.ظ http://نسیم شهادت

سلام ممنون از حضورتون

علمدار دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 07:46 ب.ظ http://نسیم شهادت

«نوری‌زاد» را بهتر بشناسیم!
«حمید داوودآبادی» که آشنایی نزدیکی با نوری‌زاد دارد، در وصف این عنصر فرصت‌طلب می‌نویسد: «یکی از افراد به‌ظاهر عجیب، «محمد نوری‌زاد» است که چند صباحی از برنامه‌های دفاع مقدس تناول فرمود و امروز افتاده است به دریوزگی به پیشگاه غرب و فتنه‌گران و سینه‌چاک آنان شده. همین نوری‌زاد که زمانی آن‌قدر تندرو بود که وقتی دیگران به او توصیه می‌کردند عاقلانه‌تر بنویسد و کار کند، آنان را تا حد تکفیر می‌کوبید! همین نوری‌زاد که با نام مستعار زنانه، در یکی از روزنامه‌های جناح راست مطالب تند می‌زد و همه اصلاح‌طلبان را به باد می‌گرفت و جالب‌اینکه به‌قول خودش کلی خواستگار هم پیدا کرده بود!»
اواسط دهه ۷۰ برنامه‌ای از تلویزیون پخش می‌شد به نام «حماسه خمینی»؛ کارگردان و همه‌کاره آن برنامه که مستند و گفت‌وگو با افراد مختلف بود، «محمد نوری‌زاد» بود. تیتراژ آغازین آن برنامه، فیلمی بود به‌ظاهر مستند که مجروحی افتاده بر برانکارد را نشان می‌داد که فریاد می‌زد: «امام رو دعا کنید.» هرچه بیشتر به تصاویر این برنامه نگاه می‌کردم، بیشتر شک می‌کردم. وقتی از یکی از دست‌اندرکاران برنامه آقای نوری‌زاد این ماجرا را سؤال کردم که این تصویرها از کجاست، پس از کلی قسم و آیه که صدایش را در نیاورم، گفت: راستش این تصویرها اصلاً مستند و مربوط به جنگ یا تفحص نیستند. بلکه در بیابان‌های اطراف تهران گرفته شده. آن رزمنده هم که مثلاً مجروح شده، یکی از بچه‌های خودمان است. گفتنی است نوری‌زاد از قبل بودجه‌های کلان اهدایی وزارت ارشاد دولت خاتمی، شروع به برج‌سازی نموده و ثروت شایانی نیز به هم زده است. استفاده ابزاری از خون شهدا و ارزش‌های انقلاب شگردی بوده که وی با تمسک به آن‌ها وزرات ارشاد را مجبور کرد تا مبالغ کلان را در اختیار او قرار دهند.

نقطه رهایی چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:41 ق.ظ

سلام
درد دل با کاغذ لینک شد
دعا بفرمایید
یا علی
اللهم ارزقنا .....

هبوط چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 06:12 ب.ظ http://www.hooboot2.blogfa.com

گفت: که چیه؟ هی جانباز جانباز شهید شهید! میخواستن نرن! کسی مجبورشون نکرده بود که!

گفتم:چرا اتفاقا! مجبورشون میکرد!

گفت:کی؟!!

گفتم:همون که تو نداریش!

گفت:من ندارم؟! چی رو؟!

گفتم: غیرت!!!

خط ممتد دوشنبه 27 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 10:18 ب.ظ http://khattemomtad.blog.ir

ممنون از متن زیبا
خداقوت

پریسا شنبه 12 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 10:09 ق.ظ

سلام.............
متن هایی که نوشتی رو خیلی دوست دارم....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد