دیگر صدایی از کربُ بلا به گوش نمی رسد...
نه صدای ضجه ی مادر می آید نه گریه کودک و نه ناله مردی...
اما ای آسمان چه دل سنگ بودی...
کاش قطره ای می باریدی و عباس را از شرمندگی می رهانیدی...
کاش برای دل رباب هم که شده لب های علی اصغر را خیس می کردی..
تو که نماد بخشش بودی..تورا چه شد که تشنگان را دیدی و هیچ نکردی...
سرزمین کربلا بار سنگینی به دوش کشید.. و از امروز مقدس می شود...
از امروز کربلا، کربلا می شود و دیگر هیچ چیز نمی تواند آرامش کند...
نمی داند از کدام مصیبت ناله سردهد...
فکر علی اصغر چند ماهه باشد یا علی اکبر یا نه یاد ابالفضل...
یا نه... گاهی بیاد دل پاره پاره رباب و زینب و رقیه بگرید...
امشب شام غریبان است...
اولین شب بی برادری و بی پدری..
خدارحم کند بر دل های بی قرار اسرایی که عزادارند ولی دریغ از یک جمله تسلی بخش که مرهم دردشان باشد...
یا حسینا...
این شب ها دیگر نیازی به مداح نیست تا اشکم جاری شود...
تنها یک لحظه با شما بودن کافی ست...
وقتی می گویم حسین آرام جانم، عجیب آرام می شوم...
گویی از دنیا و مافیها رها می شوم..
یا حسین جان...
این شب ها با شما درد دل ها گفتم...
از خود گلایه ها داشتم که با شما نجوایشان کردم...
برات کربلا و شهادت خواستم...
کربلا و شهادتی که می دانم تا رسیدن به آنها فرسنگ ها راه دارم....
هوای خیمه ی من بی نگاه تو سرد است...
مرا دریاب...
سلام متن زیبایی بود
با داستانی جالب از عزاداری «علامه بحرالعلوم» به روز هستم
سلام
عجب روضه ای بود
اشک روان شد
سپاس
سلام
دلنوشته جالبی بود استفاده کردم.
از آن زمان که خلقت دیده و نور عین شد
خمس و زکات چشم ما گریه بر حسین(ع) شد
سفرنامه رأس الحسین علیه السلام از کربلا تا شام-قسمت دوم
السلام علیک یااباعبدالله الحسین(ع)
اول به دست خالی من یک نگاه ... آه
درمانده را اگر دلت آمد جواب کن
در آتش فراق حریم الهی ات
این قلب بیشکیب مرا کم عذاب کن
من را ببر به جنت الاحرار کربلا
با مسلم و حبیب و وهب، هم رکاب کن.........................
حسین...
سلام
خداقوت...
وبلاگ زیبایی دارید...
در پناه حضرت بابا...
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم؛
طاعات وعبادات خالصانه تان مورددرگاه حق تعالی.
شهید سید مجتبی، آدم عجیبی بود؛ وقتی مصیبت ائمه(ع) را میخواند، انگار صحنههای روضه را مشاهده میکرد، سید قبل از همه، اول خودش گریه میکرد و مردم هم از گریههای جانسوز او، گریه میکردند. وقتی زیارت عاشورا را شروع میکرد، همینطور مثل باران, اشک از گونههایش جاری میشد.
باچندخاطره ازشهیدسیدمجتبی علمداربروزیم.
خوشحال میشیم تشریف بیارید.
التماس دعای فـــرج
یاثارالله
دل های بزرگ و احساس های بلند، عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند
اپم
به خاطر عشق است که فداکاری می کنم. به خاطر عشق است که به دنیا با بی اعتنائی می نگرم و ابعاد دیگری را می یابم. به خاطر عشق است که دنیا را زیبا می بینم و زیبائی را می پرستم. به خاطر عشق است که خدا را حس می کنم، او را می پرستم و حیات و هستی خود را تقدیمش می کنم.
شهید دکتر مصطفی چمران[گل][گل]
سلام
با بیان خاطره ای جالب از علامه جعفری(ره) به روز هستم
سلام خداقوت عالی بود
به روز هستم[گل]
سلام علیکم؛
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
وَمِنَ النَّاسِ مَن یَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَندَادًا یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِینَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِوَلَوْ یَرَى الَّذِینَ ظَلَمُواْ إِذْ یَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِیعًا وَأَنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعَذَابِ(سوره بقره/ آیه 165﴾بعضی از مردم معبودهائی غیر از خداوند، برای خود انتخاب میکنند،و آنها را همچون خدا دوست میدارند، حال آنکه مؤمنان خداوند را دوست تر دارند،کسانى که [با برگزیدن بتها به خود] ستم نمودهاند اگر مىدانستند.
صدق الله العلی العظیم
بامطلب جاهلیت مدرن بروزیم ومنتظرحضورونظرات سازنده شما...
التماس دعای فــــــــــــــــرج
یاحق
هی....یاحسین....
دلم هوای کربلا میخواهد....هوای این جا گرفتست
ممنونم از حضورتون
فکرنکن ک ب پایت مینشینم
بلند میشوم ..چرخی میزنم
و مطمئن میشوم ک نیستی
بعدبرمیگردم سرجایم.سرم رامیگذارم
روی زمین و میمیرم
قلمتون پایدار
دوسداشتی تشیف بیار